سوره ی درد

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کرامات» ثبت شده است

حکیم الهی قمشه ای در راه مکه،برای اقامه نماز توقف کردند.به گوشه ای رفته و در بیابان نماز می گزارد که ماشین حرکت کرد و وی از کاروان به جا ماند.بعد از نماز روی به جانب خدا نمود و گفت:خدایا!چه کنم?

در این حال ماشین سوار شیکی جلوی پایش ایستاد و راننده ان گفت:اقای الهی ماشین شما رفت?

جواب داد :بلی.

گفت بیایید سوار شوید.

وقتی سوار شد  با یک چشم به هم زدن به ماشین خویش رسید،فورا پیاده شد و به ماشین خود رفت،وقتی برگشت دید ماشین سواری نیست از مسافران پرسید:این ماشین سواری که مرا رساند کجا رفت?

مسافرین گفتند:اقای الهی ماشین سواری کدام است?!اینجا توی این بیابان ماشین سواری پیدا نمیشود


در اسمان معرفت،ص234