سوره ی درد

گاه کاهی دلمان هوای کودکیمان رو میکند

 

برخی اوقات به درون نظاره میکنیم و در جستجو وکودک درون همه جایمان را زیر  رو میکنیم.

و اما افسوس و صد افسوس که معصومیتمان از دست رفته،

تمام هم غم هایمان مادری برای عروسک هایمان،

تلاشمان برای گرگ نشدن در گرگم به هوا

چه مشکلات شیرینی

و ای کاش کودکیمان را درک میکردیم،با همه خوشی ها و  نبود غصه ها.

 

 

 

پ ن :  (ادامه مطلب) 

تا من و شلوارم وارد مترو شدیم,پیرم مرد زمزمه کنان و متعجب طعنه ای زد:«بسم الله الرحمن الرحیم».

من وشلوارم به روی خودماننیاوردیم.کمی جلو تر مرد میانسالی را دیدم که به ما خیره شده است.انار برای اولین بار بود که من و شلوارم را میدید. من و شلوارم به این نگاه ها عادت داریم. مردم دوست دارند به دیگران همان چیزهایی را بپوشانند که خودشان میپوشند وگرنه تمام وجودشان علامت سوال میشود. مردم اصلا ذره ای به دیگران احترام نمیگذارند.من این رفتار ها را نمیفهمم.

حالا دیگرشرایط تغییر کرده است.شلوار پاره نداشته باشی,به قول خارجی ها cool یا باحال نیستی!...

جالبه که اکثریت عزیزان شلوار پاره پوش اعتقاد دارند که تقلید از هر چیزی که باشه,چیز جالبی نیست در صورتیکه خودشون و افکارشون قربانی همین تقلیدکورکورانه هستند اما سر در  برف دارند!

 

تاریخچه شلوارهای جین «پاره»:

همراه اقا بهتیپ الغدیر رفتیم.

آیت الله سید روح الله خاتمی نماینده امام در استان یزد با دست های لرزان,مقداری ماست گرفت و در کاسه ای بزرگ دوغ درست کرد,کاسه را اورد پیش اقا تعارف کرد.

آقا فرمودند:خودتان میل کنید,قبول نکردند.

خودش آن را با دست نگه داشت تا ایشان از آن بنوشند.

پیر مرد کاسه را چرخاند.لبانش را درست به همان نقطه ای که آقا از آن نوشیده بود چسباند و دوغ را سر کشید

گریه غوغا می کند، دل های ویران بیشـــتر               صحن را پر کرده امشب بوی باران بیشتر

یا تو داری می کشی شعر مرا سمت جنون           یا دل من می زند خود را به توفان بیشتر

خوب جایی آمدی زائر مگر نشنیده ای

می شود هر مشکل آسان با کریمان بیشتر

از شما پنهان نباشد از خدا پنهان که نیست

من خدا را دیده ام سمت خراسان بیشتر

بسته هرکس جایی از جغرافیا دل را و من

بسته ام سمت شمال شرق ایران بیشتر

شب میان پنج صحن و هفت ایوان طلا

ماه جولان می دهد در این شبستان بیشتر

پنجره فولاد یعنی بارش یکریز نور

هرچه اینجا درد می بینید درمان بیشتر

علّتش را من نمی دانم ولی در این حرم

بوی عطر کربلا جاری است در جان بیشتر

دارم امشب می روم اما دلم پیش شماست

ای گرفتار تو دل های پریشان بیشتر

هرچه کردم تا ضریحت راببوسم لحظه ای          بست برمن راه را این بیشتر، آن بیشتر
این که ما را دوست می دارید یانه با شماست         ما شما را دوست می داریم از جان بیشتر

---------------------------

/شهادت امام هشتم شیعیان تسلیت/ 

  - یهویی به عشق آقا

امیرِ ، شه غدیرِ/غضب چشماش،به گله شیرِ/هرکی علی رو ،نمیخواد بره بمیره/منکر حیدربره بمیره